کد مطلب:313553 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

ما همه وسیله ایم، شفا دهنده کس دیگر است
2. آقای خلیل تاج الدینی (داماد آقای رضوانی) ساكن خیابان چهارمردان قم كه از افراد متدین و مورد وثوق می باشد برایم نقل كرد:

دختری داشتم حدود 4 ساله كه از بالای نورگیر به زیرزمین افتاد و در اثر ضربه ای كه دید، حالش وخیم شده و سه شب در بیمارستان نكویی بستری گردید.

پزشكان گفتند: باید وی را به تهران ببرید. او را به تهران برده و در بیمارستان بوعلی بستری كردیم. من به رئیس بخش التماس كردم و گفتم: آقای دكتر، اول خدا؛ دوم شما. او گفت: علم و دین فرق دارد! دلم شكست، اما من متوسل به عنایات غیبی بودم. دختر حالتی متغیر داشت. چند روز گذشت.

یك شب، آن قدر حالش بد شد كه دیگر امیدی به بهبودی نمی رفت. من تا



[ صفحه 376]



ساعت 10 شب در بیمارستان بودم و بعد مادرش بالای سر او مانده و من به منزل آمدم. در اطاقی تنها دو ركعت نماز خواندم. كنار اطاق، یك پوستر اباالفضل علیه السلام بود. نگاهم به وی افتاد، به گریه افتادم و گفتم: آقاجان، شما باب الحوائجید، كاری كنید، از خدا بخواهید بچه ام به من برگردد. همین طور كه اشك می ریختم و تضرع می كردم، نمی دانم چه موقع شب بود كه به خواب رفتم.

در خواب دیدم روی تپه ای نشسته ام و نوری از دور به من نزدیك می شود. نزدیك آمد؛ اسب سواری بود. به من كه رسید، گفت: چرا اینجا نشسته ای؟ گفتم: بچه ام مریض است و در بیمارستان خوابیده. گفت: بلند شو برو، بچه ات خوب شده است! گفتم: شما از كجا می آیید؟ گفتند: از تركیه به ایران می آیم و می روم، و رفت. پس از چند لحظه برگشت و گفت: چرا هنوز اینجا نشسته ای؟ برو بچه ات خوب شده. گفتم: آقا بچه ام خیلی حالش وخیم است، دیگر امیدی به خوب شدنش نیست. باز گفت: برو بچه ات خوب شده. باز سوار نور شد و رفت و من از خواب بیدار شدم. گریه ام گرفت.

نزدیك صبح بود. صبر كردم، نماز خواندم و به بیمارستان آمدم. از خانمم حال بچه را پرسیدم، گفت: از نزدیكیهای صبح حالش بهتر شده است. گفته گرسنه ام، نان و پنیر و آب می خواهم. همسرم همچنین گفت: من خواب دیدم، شما در حسینیه ای در قم سینه می زنید. فهمیدم عنایتی شده است. دكترها دستور آزمایش و عكسبرداری دادند. جواب همه خوب بود و از ضایعات و ناراحتی های قبلی خبری نبود. دكترها گفتند چه كردی كه بچه ات خوب شده؟! ماجرا را گفتم، همه به گریه افتادند و گفتند: ما همه وسیله ایم، آن كس كه شفا می دهد كس دیگر است. بچه ام شفای كامل گرفت.